
خانقاهی با هزاران حرف ناگفته در بقعه شیخ ابومسعود رازی
خانقاهها از دیرباز تاکنون، مرکزی برای تعلیم و تربیت اسلامی و تزکیه نفس و البته جایگاهی برای خداشناسی و خدایابی بوده است. شکلگیری خانقاه در ایران، توسط ابوسعید ابوالخیر در خراسان و شهر نیشابور در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم بود. یکی از این صوفیان که ماجرای عجیب و غریبی در اصفهان داشت، ابومسعود رازی بود. با من در نابرو همراه باشید تا به بقعه شیخ ابومسعود رازی از دیدنی های اصفهان سر بزنیم.
لذت گشتوگذار در شهر تا بقعه شیخ ابومسعود رازی
پرسه در اصفهان، خیابانها و کوچههای آن حس و حال خوبی دارد. با وجود بیخبری از حوادث و ماجراهای عجیب و غریبی که این شهر و مردمش در طول قرنها پشت سر گذاشتهاند، این احوالات به راحتی، محسوس و ملموس است. خیابان هزار جریب و خیابان چهارباغ از خیابانهایی هستند که با وجود پاک شدن آثار تاریخی آن، هنوز هم گویای تاریخ و قدمت این شهر هستند.
وقتی در خیابان سرسبز و زیبای چهارباغ قدم میزنیم و یادی از دوران پر شکوه اصفهان صفوی میکنیم، درختان قطور این خیابان تاریخ صدها ساله این «چهار باغ » دوران صفوی را شهادت میدهند.
آنان هزاران حرف ناگفته دیگر را به زبان خود میگویند. چهارباغ که به نیمه میرسد و تابلوی تعبیه شده سمت چپ، خیابان جامی را نشان میدهد، خیابان طویل و سنگ فرش شده جامی مشاهده میشود.
خیابانی که آثار تاریخی موجود در آن بیانگر وجود قدمتی چندین و چند ساله است. بازارچهها، حمامها، مساجد و مدرسههای خیابان جامی را مردم اهل هنر و فرهنگ اصفهان حتما میشناسند.
بقعه شیخ ابومسعود رازی هم از دیگر آثار تاریخی خیابان جامی است. با اینکه بارها و بارها در گیرودار جدالهای قومیتی خراب و ویران شده، ولی باز هم توسط شخص یا سازمانی برپا شده است.
معرفی شیخ ابومسعود رازی
ابومسعود بن فرات رازی از محدثین اهل سنت بود. وی در قرن سوم هجری قمری راهی اصفهان شد و در آن سفر، متوجه کینه و دشمنی مردم اصفهان با حضرت علی علیهالسلام میشود. تا جاییکه در منابرشان به پیروی از معاویه، آن حضرت را سب میکردند. ابومسعود از رفتن به سفر حج منصرف شده و حج خود را در آگاه کردن مردم عزیز این شهر میبیند.
معماری بقعه شیخ ابومسعود رازی
محل کنونی بقعه، قبرستانی با نام «مردبان» بوده که وقتی شیخ از دنیا میرود، در همین قبرستان به خاک سپرده میشود. پس از مرگ، حمام و باغ بزرگ و چهارسوقی در کنار مزارش ساخته میشود و با نام خانقاه شیخ ابومسعود رازی یا مسعودیه یا درب شیخ معروف میشود.
از آن بقعه قدیمی جز سردری زیبا با کاشیهای فیروزهای و قبهای و سردابی کمنظیر که محل قبر ایشان است، باقی نمانده است. بنای کنونی، بقعهای است که به همت شهرداری مرمت شده و الان با عنوان خانه انقلاب اسلامی، فعالیت میکند.
سرداب بقعه شیخ ابومسعود رازی
وقتی از درب کنونی خانقاه داخل شده و به طرف چپ بروید، قبل از رفتن به داخل خانقاه با سردابی هیجانانگیز مواجه میشوید. قبر شیخ داخل آن قرار دارد. متاسفانه اجزای مقبره در کشاکش درگیریها از بین رفته و حرف زیادی برای گفتن ندارد. ولی سرداب بزرگ شیخ بسیارجالب و دیدنی است. سقف آجری با حالت گنبدی شکل و دیوارهای کوتاه آن از زیباییهای دیگر این سرداب است.
سرداب و بقعه شیخ ابومسعود رازی امروزه برای مراسم و نماز مورد استفاده قرار میگیرد و فقط برای بازدید در نظر گرفته نشده و خوشبختانه همیشه باز است و مانعی برای ورود وجود ندارد.
از پلههای این سرداب وهمانگیزکه بالا بروید و مسیرتان را به سمت چپ ادامه دهید، به بقعه میرسید. اینجا مکانی است که صوفیان در گذشته تجمع و مناجات میکردند. تماشای این محل، فوقالعاده دیدنی و خاطرهانگیز است. کتیبههایی بر دیوارهای بقعه از یادگارهای صوفیان موجود است و حاکی از ارادت صوفیان به شیخ است؛ چراکه به نقل از بعضی روایتها شیخ ابومسعود رازی، یکی از صوفیان قرن سوم هم بود.
درون ساختمان و بنای بقعه با حجرههایی در طرف راست و چپ و وجود منبری تاریخی و بهجای مانده از دوره ایلخانی، زیبایی خاص خود را دارد. گچبری طاق و دیوارها با ترکیب رنگ سفید و آبی بعید است که از دوره ایلخانی باشد. ولی کاشیکاریها نشان از همان دوران پرشکوه معماری و استفاده از هنر کاشیکاری در ساخت بنا در دوره ایلخانی است.
حرف آخر
بقعه شیخ ابومسعود رازی هم مثل دیگر آثار تاریخی بهجای مانده در این شهر و شهرهای دیگرکشور عزیزمان ایران، دیدنیهای منحصربهفردی دارد. البته پشت این دیدنیهای ظاهری، ماجراهایی شنیدنی و لذت بخش وجود دارد. لذتی که فقط با دیدن و لمس کردن دیوارها و کاشیهای آن محسوس میشود. پس این لذت تمام نشدنی را از دست ندهید و از این بقعه که گویای دورههای متعدد تاریخی و رنج و مرارتهایی که بر دوش شیخ ابومسعود رازی و سایر آگاهی بخشان این سرزمین بزرگ است، دیدن کنید.