
عمارت سالارسعید؛ مخزن آثار باستانی موزه سنندج
موزه سنندج جایی است که دوستداران آثار باستانی با رفتن به آن از سفرِ سنندج، به قدر کافی لذت میبرند. این موزه در بخشی از عمارت سالارسعید برپا شده و علاوهبر آثار باستانی که از سنندج و استان کردستان کشف شدهاند، با بخش نمایش موقت فرصت خوبی را برای دیدن اشیای هنری خارجی فراهم کرده است. با من برای آشنایی بیشتر با این موزه که از جاهای دیدنی سنندج است، در نابرو همراه باشید.
بنا؛ پیشینهشناسی میراثی چندپاره
ساختمان موزه در واقع بخشی از عمارت بزرگ ملا لطفالله شیخالسلام، قاضیالقضات سنندج است. این بنا توسط ملا لطفالله در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، یعنی قریب به ۱۶۰ سال پیش ساخته شده و یکی از چند عمارت باشکوه سنندج محسوب میشود. اما متاسفانه پس از فوت سازنده، نوادگان او عمارت را به دو بخش مجزا تبدیل کرده و بهفروش رساندهاند. بخش اندرونی، که اکنون بخشی از اداره میراث فرهنگی است را خانواده حبیبی و بخش بیرونی، که موزه سنندج را در خود جای داده، عبدالحمید خان سنندجی (سالار سعید) خرید. بههمین علت درواقع موزه سنندج فقط بخشی از عمارت بزرگ ملا لطفالله را دربر میگیرد. این بخش از بنا در سال ۱۳۳۶ توسط سالار سعید به اداره فرهنگ پهلوی واگذار شده و آن را از سال ۱۳۵۴ به نام موزه سنندج افتتاح کردهاند.
در بدو ورود؛ یک اروسی و چند دقیقه خیالپردازی
در آغاز این ماجراجویی با دو در بزرگ چوبی، یکی پهنتر و آن یکی بلندتر روبرو میشوید. در سمت چپ در بلندتر قرار دارد که درواقع دروازه ورود ما به یک بازدید جذاب از موزه سنندج است. با عبور از در و دالانی تاریک اما بسیار کوتاه به حیاط موزه میرسید؛ باید بدانید که محل فروش بلیت موزه در واقع در کنار همان دالان کوتاه قرار دارد. در بدو ورود به حیاط بیشک اولین چیزی که توجه شما را به سمت خود میکشد یک اروسی بسیار بزرگ در انتهای حیات خواهد بود تا حدی که حس میشود بنا بهجای نما یک اروسی جلوی خود دارد. هفت در بزرگ با شیشهکاریهای ریز کافی است تا هر شخصی را کنجکاو به دیدن پشت آن کند.
در کمال تاسف نمای بیرونی این اروسی بزرگ در حال حاضر رمق چندانی ندارد و خبری از جذابیت پر از رنگِ درون آن نیست. اروسی با یک ستون آهنی مهار شده تا دچار ریزش نشود. به هرطریق امیدواریم بزودی کار مرمت این اروسی بهپایان برسد و فضای بیرونی آن نیز به شکوه سابق خود بازگردد. در هرحال حتی با وضع فعلی هم نمیتوان عظمت آن را انکار کرد. کمی که نگاه کنجکاوتان از اروسی برگردد پیش روی خود یک محیط سبز مستطیلی خواهید دید که شاخ و برگهای آن با طرح خاصی کوتاه شده است.
کمی آنطرفتر هم حوضی مستطیل شکل که عمق کمی دارد و کف آبی آن بهراحتی قابل دیدن است با فوارهای نهچندان پٌرکار وجود دارد. صدای فواره تا حدودی محیط را تحتتاثیر قرار میدهد. روبروی حوض و زیر اروسی دو در خواهید دید که راه ورود و خروج به فضای زیرزمین عمارت هستند و ورود به آن را به مرحله پایانی بازدید خود موکول میکنیم. باید گفت نمای کلی حیاط چندان خارقالعاده نیست، زیرا نه فضای وسیعی دارد، نه درختان و گیاهان چندانی در خود جای داده و نه شلوغی و جزئیات آن شما را تحت تاثیر قرار میدهد. این موضوع طبیعی بهنظر میرسد زیرا این فضا بخشی از عمارت کلی و فقط حیاط بیرونی آن محسوب میشود. از طرفی هدف از بازدید آن بیش از جذابیت بنا قطعاً جذابیت آثار موجود در آن است. از نگاه بازدیدکنندگان نقطه طلاییِ نمای کلی حیاط همان اروسی بزرگ بهحساب میآید.
بخشِ پیش از تاریخ
عمارت دو در اصلی در طرفین بنا دارد که در سمت چپ برای ورود و آغاز ماجرای بازدید آثار نفیس تعبیه شده است. از در که وارد شوید، پیش روی خود اتاق نسبتا کوچکی خواهید دید که درب آن رو به اتاقی دیگر باز میشود. این دو اتاق با حالتی L مانند شما را به سالن اصلی خواهند برد. در هر دو اتاق با نحوه نمایش بیشتر آثار آشنا خواهید. شش ویترین تعبیه شده در دیوارهای اتاق اول باتوجه به اختصاص این بخش به دوران پیش از تاریخ، آثاری بسیار قدیمی که بخشی از آنها سفالی است را نمایش میدهد. یکی از آثار جذاب و برجسته این بخش پیهسوزهایی هستند که طبق توضیحات کنار آن در شهر بانه کشف کردهاند. هر دوی این اتاقها آثار باستانی پیش از تاریخ را در خود جای دادهاند.
سالن اصلی؛ اسکلتها هم مبهوت عظمت اروسی
در لحظه ورود حتی با وجود اشیا باستانی بسیار جذاب، اروسی تمام توجه شما را معطوف به خود میکند. بازی نور و رنگ که گویی سالن را جادو کرده نتیجه همنشینی چند صد قطعه شیشه رنگی و چند صد قطعه چوب است؛ آن هم بدون دخالت حتی یک پیچ و میخ. هفت در که به سنت معمول اروسیها تعدادشان فرد است بهقدری بزرگ هستند که فردی با جثه معمولی توان گذر از میان آنها را دارد. همه دیوار جلویی سالن حذف شده و بهجای آن این اروسی غولآسا را نصب کردهاند. کمی که دیدن آن برایتان عادی شود بهتدریج متوجه آثار هیجانانگیز اطراف خواهید شد.
دیدن باقیماندههایی از انسانی که تقریبا سه هزار سال پیش زندگی کرده است حس خاصی به هرکسی القا میکند؛ بهویژه اگر اسکلت او باشد! سه اسکلت در پیشگاه اروسی بهشکلی دراز کشیده و خشکیدهاند که گویی آنها هم مبهوت اروسی هستند. این سه اسکلت که در حومه شهر سنندج کشف شدهاند، هریک به حالت خاصی در خاک و پشت محفظه خاصی دراز کشیدهاند که ضمن تنظیم دمای لازم برای نگهداری آنها به شما امکان دید دورتادورشان را میدهند. در طرفین آنها اشیا قیمتی بهنمایش درآمدهاند که طبق اطلاعات درج شده کنارشان مربوط به پیش از میلاد مسیح هستند و در زیویه کشف شدهاند . کل این سالن، اتاق کنار آن و راهروی خروجی ساختمان بخش تاریخی موزه را تشکیل میدهند.
طبقه بالا؛ بخش اسلامی عمارت
در راهرو خروجی، روبروی درِ خروج، پلههایی قرار دارند که شما را به دنیای دیگری از آثار موزه سنندج میبرند. پلهها بلند و سقف راهپله بسیار کوتاه است پس باید حین بالا رفتن بسیار مراقب بود. پس از تمام شدن پلهها یک اتاق در سمت چپ شما و اتاقی در سمت راستتان دیده میشود. در هر دو اتاق ویترینهایی چوبی بر دیوارها تعبیه شده که در هریک از آنها آثاری مربوط به دوره پس از اسلام بهچشم میخورند. بیشتر آثار سفالی هستند اما آثار فلزی هم کم نیست. مجسمه، ریتون، قدح، کاسه و بشقابهایی با شکل و نگارههایی جذاب که اکثرا متعلق به کردستان نیستند و از شهرهایی مثل کاشان، نیشابور و ری به اینجا آورده شدهاند. این اشیا برای چند دقیقهای یکبهیک شما را تحت تاثیر قرار میدهند. در بین آثار فلزی هم چند کاسه و بادیه جذاب وجود دارد.
زیرزمین؛ پلی به خارج از ایران
با پایین آمدن از پلههای بنای موزه سنندج و خروج از طریق راهرو خروجی دوباره به حیاط عمارت برمیگردید. حالا نوبت به کنجکاوی درباره دو دری باز شونده به زیرزمین میرسد. پس از طی کردن چندین پله، که به روال معمول عمارت اندازه و ارتفاع مناسبی ندارند، به حوضخانه میرسیم. این زیرزمین حوضخانه عمارت است و با داشتن چند اتاق پیچدرپیچ و یک فضای مرکزی برای حوض به هم متصل میشود. تمام اشیایی که در حوضخانه بهنمایش درآمده خارجی بوده و به شکل دورهای بر مبنای برنامه موزه عوض میشوند.
جدا از ویترینهای روی دیوارها، دور حوض هم با شیشه پوشانده شده و درون شیشهها تندیسها و مجسمههایی بهچشم میخورد که حتی با نگاه غیرتخصصی هم، ایرانی نبودنشان عیان است. مثلا مجسمهای برنزی از زنی در یک فیگور خاص یا مردی با نیزه و شمایل اروپایی سوار بر اسب. برای خروج از حوضخانه باید اتاقهایی را پشت سر بگذارید که مملو از چنین آثاری جذاب و زیبا هستند. مثلا دیدن نگارهای که از احمدشاه قاجار ترسیم شده و چندین نقش برجسته دیگر چندین دقیقه وقت میطلبد. برای خروجی باید پلههایی را بالا بروید تا دوباره به حیاط اصلی بازگردید.
چگونه به موزه سنندج بروید
این موزه در عمارت سالارسعید نزدیک خانه کرد و عمارت مشیر دیوان، در جنب سهراه حبیبی قرار میگیرد. بهترین و سریعترین راه گرفتن تاکسی دربست و یا اینترنتی به مقصد یعنی سهراه حبیبی است. اگر در سهراه پیاده شوید، در یکی از وجههای آن متوجه یک کوچه با شیب تند خواهید شد؛ عمارت در میانههای این کوچه قرار دارد و از همان ابتدای کوچه در آن خودنمایی خواهد کرد. البته اگر اهل گردش پیاده در شهر باشید و مبدا گردش خود را میدان اصلی شهر، یعنی میدان آزادی قرار دهید مسیری متفاوت و جذاب به شما پیشنهاد میکنم.
از طریق خیابان وکیل به چهارراه وکیل بروید و از آنجا با عبور از خیابان مردوخ شمالی به پل مردوخ خواهید رسید. با حرکت در امتداد پل پس از عبور از میدانی که زیر پل قرار دارد، به یک سهراهی خواهید رسید. از سه راهی به راست بپیچید تا مسجد جامع شهر سنندج را ببینید. ضمن عبور و لذت بردن از نمای کلی آن به سهراه حبیبی خواهید رسید. در این مسیر مغازههای مختلف و بافت شهری سنندج را هم بازدید میکنید.
اگر شما هم از عمارت سالارسعید بازدید کردهاید، تجربیاتتان را با نابرو بهاشتراک بگذارید.
این عکس ها آدم رو به خودش جذب میکنه این عکس ها من رو به سنندج جذب کرد و کاری کرد من بیشتر با سنندج آشنا بشم اصلا پشیمان نیستم