
محله بازار رشت؛ خیابانی پر از عشق
رشت قدیمی خوشصورت شامل محلههای دلبر پر از خانه، مسجد، حمام و مدرسه تاریخی بوده است؛ محلههایی مثل زاهدان، خمیران، استادسرا، چمارسرا، صیغلان و محله بازار که با افزایش رونق اقتصادی به مرور زمینهای کشاورزی تغییر ماهیت دادند و این محله بزرگتر شد. محله بازار یا بحرالعلوم یکی از جاذبه های دیدنی رشت با نابرو میگردیم و آثار تاریخی و کوچهپسکوچههای دیدنیاش را از بر میکنیم.
معرفی محله بازار
محله بازار در قدیم شامل میدانهای کوچک و بزرگ و کاروانسراهای سنتی متعدد بود. ناحیه آفخرا، جیرکوچه یا همان زیرکوچه، چلهخانه و خانه میر بحرالعلوم نماینده رشت در نخستین دوره مجلس ملی، از بخشهای این محله هستند.
امروزه بخشی از این بافت تغییر کرده است و مغازههای کوچک و بزرگ وسایل خانه جای آن را گرفتهاند. آپارتمانهای نوساز در کنار خانهای ۱۰۰ساله با هم در حال گذراندن روزگار هستند.
این محله در میان چهار خیابان اصلی رشت قرار دارد؛ خیابان امام خمینی، مطهری، انقلاب و شریعتی که به هرکدامشان با کوچهای راه دارد. خیابان بحرالعلوم بهعلت وجود مراکز آموزشی و مساجد مهم شهر و مراکز خرید یکی از مناطق پررفتوآمد و همیشه شلوغ است. کوچههای تنگ و باریک قدیمیاش باخانههای بهجامانده از قدیم از زیباییهای اینجاست که شلوغی رفتوآمد ماشینها را قابلتحمل میکند.
مسجد بادی الله
این مسجد در ابتدای ورودی محله بازار قرار دارد. گفتهاند مرحوم بدیع الله سازنده این مسجد بوده است و قبر وی در قسمت شمالی شبستان مسجد قرار دارد. نام مسجد برگرفته از نام موسس آن است که بهمرور زمان در گویش گیلکی به بادی الله تغییر نام داده است.
با توجه به عدد روی صندوقچه قبر مرحوم بدیع الله سال ۱۳۴۴ هجری قمری را سال ساخت این مسجد میدانند. ساختمانی سفید بهسبک ساختمان شهرداری رشت در بیرونش دیده میشود و فاقد گنبد است. منارهای کوتاه شبیه کلیساها دارد و حلبهای لبه سقف مسجد نقوش و برشهایی ظریف دارند که از زیباییهای این بنا محسوب میشوند. بنایی دوطبقه با پوششی سفید و دیوارهای باربر با آجرهایی۲۰ در۲۰ سانتیمتر از ویژگیهای دیگر این مسجد است.
مسجد اردبیلیها، بنایی ۱۰۰ساله و مهجور
این مسجد که فاصلهای اندک با مسجد بادی الله و بقعه آقا سید ابراهیم دارد، بهگفته شاهدان و نمازگزارانش قدمتی بیش از ۱۰۰سال دارد ولی هنوز ثبت ملی نشده است؛ بنایی با پنجرههای بزرگ چوبی که فرسوده شدهاند و لایههایی از آنها کنده شده است.
این بنا را هم در محاصره داربستهای آهنی دیدم، درست است نمیشد عکس زیبایی از آن گرفت اما وجود داربستها آدم را امیدوار میکند که شاید میخواهند دستی به رویش بکشند و استوارترش کنند.
مسجد صفی
مسجد صفی یا سفید از تاریخیترین مساجد شهر رشت است که به مسجد شهیدیه نیز معروف است. بر اساس روایتی شیخ صفیالدین اردبیلی بهسبب دوستی با شیخ زاهد گیلانی در سفر خود به گیلان در این محل چاهی حفر میکند و عبادتگاهی که بعدها به مسجدی زیبا تبدیل میشود.
عدهای نیز بهدلیل قتل صفیالدین میرزا پسر بزرگ شاه عباس اول که میگویند در اینجا دفن شده است، نام شهیدیه را بر آن گذاشتهاند.
بر اساس نوشته روی یکی از کاشیهای محراب، در سال ۱۳۳۴ هجری قمری این مسجد بهدست حاج یوسف کاشیساز تجدید بنا و مرمت شده است و چاه صاحبالزمان فعلی واقع در این مسجد را همان چاه شیخ صفیالدین میدانند که امروزه در حال مرمت و بسته است.
مناره آجری زیبای این مسجد از پشت پردههایی که برای بازسازی کشیده شدهاند، هنوز هم دیده میشود. منارهای بلند با آجرهای خوشرنگ که در عکسی قدیمی که یکی از کسبههای قدیمی اینجا نشانمان داد، دقیقتر معلوم بود.
مسجد و درسه مستوفی نیز در کوچهای تنگ قرار دارد. بنایی آجری و خوشتراش با سقفی سفالی در کنار مدرسهای که در قدیم برای تحصیل طلاب استفاده میشد. از ویژگیهای زیبای این مدرسه و مسجد، وجود کاشیهای هفترنگ بهسبک دوره قاجار است که در کتیبهای در محراب و پشتش قرار دارد.
خانههای زیبای محله بازار
در این محله خانههای قدیمی و بناهایی زیبا دیده میشود. بیشترشان دوطبقه هستند و پنجرههای چوبی و آجرهایی زیبا دارند و در همهشان ایوانهایی دلباز وجود دارد.
یکی از خانههایی که ساکنان خوشذوقش هنوز به همان شکل پابرجا نگهش داشتهاند، خانه زیبا و آبیرنگ خاندان مدقالچی است که حیاطی زیبا و درختانی سرسبز در آن دیده میشود. در اولین لحظه ورود به حیاط این خانه چشمها برق میزنند و ذوقی در دل جا میگیرد که قابلوصف نیست. خانه بسیار تمیز و مرتب و بدون کوچکترین دستخوردگی به بنای اولیه به چشم میخورد.
مادربزرگی خوشپوش و دلبر به استقبال میآید و برایمان از گذشته حرف میزند. مجلهای میآورد که عکس صاحب اولیه اینجا خانوم خورشید متقالچی در آن وجود دارد که کارهای نیک و زندگینامه ایشان را میتوانیم در آن بخوانیم.
خانم پورهمتی صاحب فعلی این خانه، مالک قبلی خانه فرهنگ در ساغریسازان نیز بوده است.
قدمت این خانه دلبر را حدود ۱۰۰سال تخمین زدهاند و بنای خانه دوطبقه و بهسبک خانههای شمال طبقه پایین آجری و طبقه بالا چوبی است. راهپله چوبی را به همان شکل حفظ کردهاند و اتاقهای زیادی در پایین و بالا دیده میشود.
دیواری بلند به بلندی طبقه بالای خانه با آجرهای منظم و خوشرنگ در کنار رنگ آبی پنجرههای بالا و ستونهای ایوان در کنار این بانوی زیبا پاها را شل میکند و آدم را هوایی میکند که هر روز عصر برود با ایشان چای بنوشد و از صحبتهایش کیف کند.
خانه بعدی خانه خیالاتی شهر رشت است
خانه ترابی امروزه بهدست صاحبان جوان و خوشذوقش در حال احیاست و هر هفته یکیدو روز جلسههای کتابخوانی در آن برگزار میشود. درست است به زیبایی و دلفریبی خانه خانم همتی نیست، اما با حوض زیبا و اتاقهای کوچک دلپذیرش آرامش را به سرمان میریزد. کتابی با عکسهای این خانه با نام کتاب خانه خیال به چاپ رسیده است که قرار است با پولش به این خانه تنها برسند و چراغش را روشن کنند. اگر از خانههای قدیمی خوشتان میآید، کتابشان را بخرید و با شریکبودن در مرمت این خانه یکی از آجرهایش را به نام خود ثبت کنید.
حمام حاج آقا بزرگ در محله بازار
این حمام ۲۰۰۰مترمربعی حدود ۱۲۰ سال پیش بهدست آقای جبار عظیمی، معروف به آقابزرگ ساخته شده است. بعدها خانواده داوودزاده این بنا را خریدند اما نامش را تغییر ندادند.
این حمام سه قسمت مردانه و زنانه و نمره خصوصی داشته است که امروزه فقط بخش مردانهاش فعال است. میگویند حتی استخری روباز نیز داشته است. سقف حمام گنبدی و بامش پوشیده از سفال است.
در و پنجرههای چوبی آبیرنگ مانند بیشتر بناهای آن دوره در اینجا نیز به چشم میخورد و تزیینات داخلیاش کاشیهای منقوش بهسبک عصر قاجار هستند. قرینگی در این بنا نیز به چشم میخورد که از نشانههای عصر قاجار بوده است.
کوچهای زیبا و تنگ پر از نشانههای گذشته در پشت این حمام وجود دارد که بعد از عبور از آن به مدرسه فروغ میرسیم.
مدرسه فروغ، قدیمیترین مدرسه دخترانه رشت
این مدرسه که امروزه با نام ۱۷ شهریور شناخته میشود، بهدست مهندسان آمریکایی ساخته شده است و در ابتدا بیمارستان بوده است. تاسیسش را سال۱۲۸۲ خورشیدی میدانند و در سال ۱۳۱۲ امتیاز دوره کامل متوسطه دخترانه را گرفته است. بنای آجری با دو طبقه که قرینگی و چیدمان منظم آجرها در آن بهزیبایی دیده میشود. سقف در گذشته سفالین بوده و امروزه آن را حلبی کردهاند.
با چند پله به طبقه همکفش میرویم. کلاسها و اتاقهای اداری در اینجا قرار داشتند. میگویند کفپوش بنا کاملا چوب بوده است که در طبقه اول به سیمان تبدیل شده است. بخاریهای بلند و دیواری این بنا که ظاهرا هشت عدد هستند، از دیدنیهای اینجاست. بخاریها آهنی هستند و جایی در پایینشان برای ریختن هیزم وجود دارد.
بیشتر کلاسها پنجرههای بزرگ و نورگیر چوبی دارند و در گوشهوکنار گچ و سیمان از بازسازی این مدرسه خبر میدهند. از فارغالتحصیلان این مدرسه میتوان به خانم آذربانی کاشف واکسن وبای التور، نیره ابتهاج سمیعی اولین وکیل زن حاضر در مجلس شورای ملی و خانم لاهیجانی از دوستان پروین اعتصامی و جزو هیات رییسه کنگره نویسندگان اشاره کرد.
یکی از محصلان قدیمی این مدرسه همراه ماست و از خاطراتش میگوید. «اینجا هرساله قبولیهای پزشکی و وکالت داشته است. بچهها بازیگوش بودند اما درس جای خود را داشت. اجازه داشتن آینهای کوچک را به ما نمیدانند اما بودند بچههایی که نوار ویدیو فیلمها را ردوبدل میکردند.» حتی کلاسش و مکان صفبستن را یادش بود.
مسجد آفخرا
نزدیک دو قرن پیش مسجد آفخرا بهدست حاج آقا هندی ساخته شد که از هندوستان به رشت آمده بود و همانجا هم ازدواج کرد. به همت حاج آقا طارمی و اهالی محله در سال ۱۳۵۲ مسجد مرمت شد. میگویند گورستانی که در قدیم در کنار این مسجد بوده، از بین رفته است.
مقبره سید فخرالدین از نوادگان امام سجاد هم در این مکان است. مساحت ۲۲۰مترمربعی از ملات و آجر و چوب، پوشیده از کاشی شد و بهشکل مساجد امروزی درآمد.
تلفنخانه رشت در محله بازار
حاجی آقا کریم اف نخستین کسی بود که امتیاز تلفن در گیلان را خرید و مرکز خود را در ملکش، سرای محتشم راه انداخت. حاج آقا کوچصفهانی معروف به کریم اف، داماد میرزا رفیع بود و ساختمانی محکم با نظر مهندسان آلمانی ساخت که در قسمت پایینش چند مغازه قرار داشت. کریم اف با دریافت ماهی شش ریال تلفن را به مردم داده بود. او را فردی باهوش و علاقهمند به کارهای جدید و خلاقانه معرفی کردهاند.
بنا دو طبقه و تعدادی مغازه در پایین دارد که سه دنگش فروخته شده و مابقی جزو میراث آقای کوچصفهانی است که در ایران ساکن نیستند.
این ساختمان زیبا امروزه تبدیل به مغازههای تولیدی پوشاک و اصناف مختلف شده است و میگویند در طبقه بالا هنوز هم آثاری از دستگاههای اولیه وجود دارد.
هنگام گشتوگذار در محله بازار بیشتر بناها و پنجرههای بزرگ چشمگیر هستند، آجر عضو اصلی و همیشگی بناهاست و کوچههای تنگ پر از خاطرات هستند.
یکی از یادگاریهای اجدادش هنوز هم محافظت میکند و دیگری رفته است پی زندگی و کار خودش و حالی از آنها نمیپرسد. برای یک نفر زندهنگهداشتن خیال و خاطرات مهم است و یکی آثار گذشته را جارو کرده و ریخته دور و جایش ساختمانی چندطبقه از آهن و فلز درست کرده است.
کاش مانند آقای خباز و رنجبر به فکر باشیم، کاش مثل خانم پور همتی و پسرشان عشق داشته باشیم و کاش سالهای بعد این بناها را باز هم ببینیم.