
قلعه الموت قزوین؛ از طبیعت و کوهستان تا قلعه تاریخی
کشور پهناور ما ایران ازجمله کشورهایی است که علاوهبر آثار باستانی، جاذبههای فرهنگی و هنری، اماکن زیارتی و شهرهای زیبا، جاذبههای طبیعی و روستاهای دیدنی نیز دارد. روستاهایی که سفرکردن به آنها میتواند دود و غبار را از ریهها و خستگیها روحی زندگی ماشینی را از جان بزداید. همچنین در این سفرها همیشه نیاز به طیکردن مسافت طولانی و تحمل رنج سفر نیست. مقصد میتواند نزدیکترین روستا به شهر شما و مدت اقامتتان در آن محل، تنها نیم روز باشد. از دیگر مزایای روستاگردی میتوان به اقتصادیبودن و کمهزینهبودن آن در مقابل هزینه سفر و اقامت در شهرها اشاره کرد. بهگونهای که شما با هر بودجهای که دارید، میتوانید به مناطق روستایی سفر کنید و لحظات خوشی را در دل سخاوتمند طبیعت برای خودتان رقم بزنید. یکی از مناطق زیبا که میتواند مقصد خوبی برای شما باشد، قلعه الموت در شمالشرقی و از جاهای دیدنی قزوین است.
الموت در فاصله نزدیک به شهر تهران (200کیلومتری این شهر) واقع شده است. با من در نابرو همگام شوید تا به منطقه تاریخی و حیرتانگیز الموت قدم بگذاریم.
معرفی منطقه الموت
الموت تا قرن هفتم هجری (بنابر روایت حمدالله مستوفی در کتاب نزهه القلوب) «رودبار» نامیده میشده است؛ اما پس از آمدن حسن صباح و رواج فرقه اسماعیلیه، الموت نام گرفت. واژه الموت از ترکیب دو واژه «آله» و «اموت» بهمعنای آشیانه عقاب تشکیل شده است.
الموت به دو بخش غربی (بهمرکزیت رازمیان) و شرقی (بهمرکزیت معلم کلایه) تقسیم شده است. الموت در دامنه کوههای سربهفلککشیده البرز مرکزی و در حاشیه دره بزرگ شاهرود قرار دارد. الموت شرقی از شمال به جنگلهای دوهزار و سههزار تنکابن، از جنوب به زیاران و شهرستان آبیک، از شرق به طالقان و از غرب نیز به مرز رودبار الموت غربی منتهی میشود. الموت غربی نیز از شمال به مرز استانهای مازندران و گیلان، از جنوب به شهرستان قزوین و از شرق به الموت شرقی محدود میشود. آبوهوای این منطقه پهناور کوهستانی است. چشمههای آبمعدنی، بافت طبیعی بکر و محصولات کشاورزی ارگانیک نظیر فندق، گردو، گیلاس، بادام، برنج، چای دارد.
الموت که از جاذبههای گردشگری مهم استان قزوین به شمار میرود در قلب خود روستاهای گردشگری بسیاری جای داده است. ازجمله آنها میتوان به روستای هیر، زرآباد، گازرخان، اندک، کوچنان، کمنی، دستجرد سفلی، وربن (محل قرارگیری دریاچه طبیعی اوان) و ویار اشاره کرد. اما در میان این روستاها مشهورترین و پرجمعیتترین روستا، گازرخان است.
روستای گازرخان؛ نگین الموت
روستای گازرخان در میان اهالی منطقه به «نگین الموت» ملقب و از توابع الموت شرقی است. این روستا آبوهوایی معتدل و دلپذیر دارد که اقامت در آن را در تمام فصول سال دلپذیر میکند. همچنین بهدلیل کوهستانیبودن منطقه، محلهها و گذرگاههای روستا در شیبی تند استقرار یافتهاند. بافت روستاها بهصورت متمرکز و مصالح بهکاررفته در بناهای قدیمی و خانهها شامل خشت و کاهگل و چوباند.
سفر به گازرخان بهترین انتخاب برای کسانی است که از مشغلههای زندگی، ترافیک، آلودگی هوا و استرسهای روزمرهشان به تنگ آمدهاند و میخواهند دمی را بهآرامش سپری و با طبیعت آشتی کنند. پس اگر شما نیز دلتنگ تنآسایی در قلب طبیعتید، لحظهای درنگ نکنید و خود را به تن جاده بسپارید.
مردمان مهماننواز این روستا بیشتر به باغداری و دامداری سنتی اشتغال دارند و در هنرهایی چون گلیمبافی، جاجیمبافی و چادرشببافی (چادر عشایری) سررشته دارند. زبان اصلی آنها زبان «تاتی» از ریشه زبانهای آریایی کهن است و پایبندی وصفناپذیری به مذهب شیعه و مراسم مذهبی دارند.
مردم روستای گازرخان در مراسم عروسی و اعیاد مذهبی، ساز و دهل مینوازند و از مهمانان خود با غذاهای محلی، مانند خوراک قورمه (نوعی غذا با دنبه خالص گوسفند که روی آتش پخته میشود)، آبگوشت، فسنجان، کباب و انواع آشهای محلی (آش دوغ و…) پذیرایی میکنند. البته با آمدن فصل بهار و رسیدن سبزیهای کوهی مانند «والک»، غذاهای محلی عطر و طعم بینظیری به خود میگیرند. مردم روستا آب شرب خود را از چشمههای اطراف و رودخانههای فصلی تامین میکنند و همه اقلام سفرهشان، نظیر نان، برنج، شیر، ماست و کره و… را بهشیوه محلی در منازلشان تولید و خود را از رفتن به شهر بینیاز میکنند.
بانوان گازرخان معمولا لباسهای محلی، مشتملبر پیراهن بلند، دامن چیندار، نوعی جلیقه و چارقد برتن و کوچهباغهای پیچدرپیچ روستا را به رنگهای زنده و زیبا مزین میکنند.
این روستا علاوهبر باغهای پربار، زمینهای کشاورزی حاصلخیز، چشمههای جوشان و بافت طبیعی غنی، بناهای قدیمی و آثار تاریخی دارد، مانند: خانههای منصوری، رشید نایبی، صفری، زینالعابدینی، مقبره امامزاده محمود، امامزاده حنیفه و قلعه حسن صباح قلعه الموت در میان همه این اماکن، آنچه هرساله گردشگران زیادی را از نقاط دور و نزدیک بهسوی گازرخان میکشاند، قلعه حسن صباح یا همان دژ الموت است.
قلعه الموت قزوین؛ قلعه حسن صباح
قلعه الموت شهرت جهانی دارد. این قلعه در اعماق کوهستان و بر صخرهای بهبلندای 2163 متر از دریا بنا شده است. قلعه الموت مقر نظامی حسن صباح، رهبر فرقه اسماعیلیه در سال 383 تا 518 هجری قمری بوده است. این قلعه بهدلیل معماری شگفتانگیز و اسرارآمیز خود یکی از قلعههای تاریخی بسیار مشهور ایران است که در سال 1381 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
قلعه الموت از دو بخش غربی و شرقی تشکیلشده است. قسمت غربی بهعلت داشتن ارتفاع بیشتر بهنام «جورقلا» (قلعه بالا) و قسمت شرقی بهعلت مساحت بیشتر بهنام «پیلاقلا» (قلعه بزرگ) نامیده میشود. اطراف قلعه از هر چهارطرف پرتگاه وجود دارد و تنها راه ورود به قلعه در انتهای ضلع شمالشرقی آن است. در پیرامون قلعه صخرههای سنگی بهرنگهای سرخ و خاکستری به چشم میخورند که تضاد بصری زیبایی را با آسمان آبی و بیکران الموت میسازند.
بازدیدکنندگان از قلعه باید برای رسیدن به دژ اصلی 400 پله سنگی را طی کنند که نیازمند به آمادگی جسمانی مناسب و استفاده از کفش ورزشی است. در طول مسیر قلعه صخرههایی با شیب تند و پرتگاههایی عمیق وجود دارد که بخشی از معماری استحکامات قلعه را تشکیل میدادند و در حالحاضر برای جلوگیری از خطر سقوط، با استفاده از داربست محصور شدهاند. در طول مسیر تنها کافی است چند لحظه به بالای سرتان خیره شوید تا از تماشای پرواز عقابهای تیزبال الموت در آسمان خدا لذت ببرید. هرچه بهسمت قلعه نزدیکتر شوید و بالاتر بروید، هوا خنکتر و کوهستانیتر میشود و حتی ممکن است مه خفیفی مقابل چشمانتان ظاهر شود.
طول قلعه اصلی حدود 120 متر و عرض آن در نقاط مختلف بین 10 تا 35 متر متغیر است. درمیان تمامی قسمتهای قلعه که در دوران مختلف تخریب و بهدست حاکمان عصر ویران شده، دیوار شرقی قلعه کمتر آسیب دیده است که از گچ و ملات بنا شد. در بالای قلعه اتاقکهایی مشاهده میشود که محصور شدهاند. هریک از این اتاقکها در دوران برپایی قلعه کارکرد خاص خود را داشتهاند. در سمت جنوب قلعه و در داخل صخره، اتاقی تعبیه شده که محل نگهبانی دژ بوده است. درسمت شمالغربی قلعه نیز دو اتاق کوچک در دل صخرهها جای داده شده است. یکی از این اتاقها سازوکار جالبی دارد که در دوران خود کمنظیر بوده است: در این اتاق چاله آب کوچکی قرار دارد که اگر آب آن را بهطور کامل خالی کنند، دوباره بهصورت اعجابانگیزی پر میشود.
باستان شناسان بر این باورند که این چاله با حوض جنوبی در ارتباط بوده است. حوض یادشده در جنوبغربی قلعه بهطول هشت متر و عرض پنج متر در سنگ کندهشده است و مانند لولهکشیهای امروزی، وظیفه تامین آب قلعه را برعهده داشته است و هنوز هم براثر بارندگیهای فصلی پر میشود. در کنار این حوض درخت «تات» کهنسالی خودنمایی میکند که از دوران حکومت حسن صباح همچنان شاداب و سرپا مانده است و حکایتهای زیادی از روزهای زندگی فرمانده و روزگار سربازان و اهالی قلعه به یاد دارد. این درخت میراثدار خاطرات مردی است که بهعنوان بنیانگذار دولت اسماعیلیان الموت ایران شناخته میشود.
از دیگر اتاقهای قلعه میتوان به مقر فرماندهی، استراحتگاه و چاپارخانه اشاره کرد که اکنون بقایای ناچیزی از آنها باقی ماندهاند. آجرهای تمامی این اتاقها را کلافها و تیرکهای چوبی افقی کنار هم نگه میداشتهاند و حتی تا زمان مرمت از استحکام خوبی برخوردار بودهاند.
هنگامیکه به بالاترین نقطه دژ میرسید، سرزمین اسرارآمیز قلعه الموت با سرسبزی چشمنواز و جادههای پیچدرپیچش که مانند شاهکار هنری بینقصی است، زیر پایتان قرار میگیرد. اگرچه برای رسیدن به روستای گازرخان و قلعه الموت باید مسیر پرپیچوخمی را طی کنید، اما حالوهوای روستا به شما چنان جان تازهای میبخشد که خستگیهای راه را فراموش خواهید کرد.
نگاهی اجمالی به زندگانی حسن صباح
حسن صباح 35 سال از عمرش را در این قلعه گذراند و در دوره کودکی و نوجوانی همدرس خیام نیشابوری بود. وی در ابتدا یک متکلم و فیلسوف شیعه 12 امامی بود؛ اما پس از آشنایی با «ابونصر سراج» و «امیر ضرابی» به مذهب اسماعیلی تمایل پیدا کرد. حسن صباح چنان تحتتاثیر این مذهب قرار گرفت که پس از بازگشت از مصر و آشنایی با خلافت فاطمیان، در مقابل حکومت سلجوقیان ایستاد و مریدانی در این راه تربیت کرد.
درباره عقاید وی میتوان گفت که هرچند او فردی آراسته به علم و ادب بود، اما عقایدش در پارهای از موارد شکل افراطی به خود گرفت و درخصوص صحیح یا غلط بودن آنها نمیتوان قضاوت کرد. آنچه از او شخصیتی مقتدر و فراموشناشدنی ساخته است، هوشمندی او در ساختن دژی در آن دوران بود که او و پیروانش را کاملا دربرابر دشمنان محافظت میکرد و تسخیرناپذیر بود.
زمان سفر به قلعه الموت
ازآنجاکه الموت منطقهای کوهستانی و سردسیر است، بهترین زمان سفر، فصل بهار و اواخر تابستان است. اگرچه در فصل پاییز و زمستان هم با بههمراهداشتن لباس گرم و تجهیزات مناسب میتوانید سفر خوبی را در این منطقه تجربه کنید. اهالی این ده آنقدر مهماننواز و گشادهرو و خونگرماند که شما را برای صرف چای و غذا یا حتی خواب، به خانههایشان دعوت میکنند.